در سال ۲۰۱۳ میلادی، هزار و ۴۰۸ درخواست پناهندگی از سوی پناهجویان ایرانی به اداره مهاجرت سوئد رسید. ۳۹درصد این درخواستها، یعنی ۵۴۶ مورد در مرحله اول پذیرفته شدند و به ۳۴درصد، یعنی ۴۷۷ مورد پاسخ منفی داده شد. ۲۹۶ درخواست پناهندگی ایرانیان هم مشمول «قرارداد دابلین» شد و آنها به کشورهایی بازگردانده شدند که نخستین بار به آن وارد شده یا از آن تقاضای ویزا کرده بودند.
رسیدن به این نتایج به اندازه زمانی که برای خواندن این آمار صرف میشود، کوتاه نیست. زمان انتظار برای پناهجویان ایرانی برای دریافت نخستین پاسخ از اداره مهاجرت سوئد، حدود چهار ماه یا ۱۹۶ روز بوده است؛ زمانی که در آن تنها میتوان انتظار کشید؛ انتظاری که به گفته پناهجویی که در کمپ «ینشوپینگ» (شهری در سوئد) زندگی میکند، آسان نیست و ممکن است به دلیل اولویتهای دیگر اداره مهاجرت، بیشتر هم بشود.
طبق آمار اداره فدرال برای امور مهاجران و پناهجویان در آلمان ۴۴۲۴ ایرانی در سال ۲۰۱۳ از این کشور درخواست پناهندگی کردند که این بالاترین رقم پناهجویان ایرانی در آلمان در ده سال اخیر است به ۲۶۳ ایرانی پناهندگی داده شد.
از آغاز پیگردهای سیستماتیک دگراندیشان و مخالفان جمهوری اسلامی در ایران در دهه ۱۹۸۰ میلادی این کشور عضو ثابت جدولی است با عنوان «ده کشوری که بالاترین رقم پناهجو در آلمان را دارند». این جدول را اداره فدرال برای امور مهاجران و پناهجویان در آلمان تهیه میکند. این اداره آمار مربوط به پناهجویان و پناهندگان سال ۲۰۱۳ را به تازگی منتشر کرده است.
طبق جدول ده کشور با بالاترین شمار متقاضیان پناهندگی در آلمان در سال ۲۰۱۳، ایران با ۴۴۲۴ نفر در ردیف ششم قرار دارد.
گزارش آماری اداره فدرال برای امور مهاجران و پناهندگان در آلمان نشان میدهد که از این تعداد ۴۴/۳ درصد زن هستند.
با توجه به سکوتی که دولت تونی آبوت و وزیر مهاجرت اسکات موریسون در ارتباط با پناهجویان در پیش گرفته بود و تنها چیزی که در این مدت از آنها شنیده می شد این بود که ما قایق ها را متوقف کردیم، این نخستین بار است که اطلاعاتی در این خصوص منتشر می شود.
پناهجوی ایرانی 35 ساله آقای آرش صدیق و همسرش آزی صدیق یکی از پناهجویانی هستند که دو بار توسط ناوهای استرالیایی با قایق نجات نارنجی رنگ به اندونزی بازگردانده شده اند.
تعداد پناهجویان این قایق 34 نفرو از کشورهای ایران، پاکستان، بنگلادش و نپال می باشند.
آرش در مصاحبه خود با خبرگزاری ABC استرالیا از تجربیات و اتفاقت سفرش می گوید:
» وقتی می خواستند ما را سوار قایق های نجات نارنجی رنگ کنند من مخالفت کردم به خاطره تجربه بدی که از سفر پیش خود داشتیم که مامورین من را با مشت زدند و به داخل قایق هل دادند . من به آنها گفتم که این قایق ها به هیچ عنوان برای رد شدن از اقیانوس مناسب نیستند و در آنها در جواب گفتند که این مشکل خودت است نه ما. شما اگر در آبهای اندونزی بمیرید مشکل کشور اندونزی است نه ما.»
از ۱۰ روز پیش اعتصاب غذای پناهجویانی از ایران، اتیوپی و دیگر کشورها در برلین آغاز شده است. در پی عدم رسیدگی به خواست پناهجویان از ۵ روز قبل آنان دست به اعتصاب غذای خشک زده و برخی از آنان به بیمارستان منتقل شدهاند.
جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۲، هوا در برلین آفتابی است اما شبهای گذشته هوا سرد و بارانی بوده است. ۱۰ روز از اعتصاب غذای پناهجویانی از ایران، کنگ، اتیوپی و کشورهای دیگر در مرکز شهر برلین میگذرد. از حدود پنج روز قبل پناهندگانی که جوابی به خواستههایشان داده نشده نوشیدن آب را هم کنار گذاشته و اعتصاب غذای خشک خود را شروع کردهاند.
بین شهروندان و مسئولان آلمانی اما موافقان و مخالفانی درباره این نوع اعتراض پناهجویان وجود دارد. از جمله شهردار برلین که گفته خواست پناهندگان برای دفاع از حقوق خود را میفهمد ولی با نوع این اعتراض به صورت رادیکال مخالف است چرا که راههای دیگری هم برای بیان اعتراض وجود دارد.
هدف پناهجویان از این اعتصاب غذا، پذیرفته شدن درخواست پناهندگیشان، بهبود شرایط کمپهای پناهندگی و اجازه خروج از کمپهای پناهندگی است. با این حال تا کنون از سیاستمداران آلمانی کسی در این محل یعنی محل اعتصاب غذای پناهندگان در برلین حضور نیافته است.
با آغاز اعتصاب غذای پناهندگان تا کنون چندین مورد از بیهوشی پناهندگان رخداده است. پلیس برلین هم اعلام کرده خطر مرگ پناهندگان در پی اعتصاب غذا را زیر نظر دارد و اجازه نخواهد داد یک خودکشی گروهی در مرکز شهر برلین انجام شود به همین دلیل این امکان وجود دارد که اجازه ندهد پناهندگان در این محل به اعتصاب غذای خود ادامه دهند.
شمار پناهندگان ایرانی در آلمان در چند سال اخیر پیوسته افزایش یافته است. از سال ۱۹۸۴ که انتشار آمار پناهجویان در آلمان آغاز شد تا پایان سال ۲۰۱۲ بیش از ۱۲۶ هزار پناهجوی ایرانی از آلمان تقاضای پناهندگی کردهاند.
سعید اهل تهران است. او که به یک خانواده متوسط تعلق دارد، پس از آن که از اسلام به مسیحیت گروید، تصمیم گرفت از ایران خارج شود چون تغییر دین در ایران جرم محسوب میشود. سعید با کشتی از اندونزی به جزیره کریسمس رفت. او درست سه روز قبل از این که مقررات جدید مهاجرت در استرالیا به اجرا درآید در این جزیره از کشتی پیاده شده بود. مطابق مقررات جدید تمام تازهواردین باید برای رسیدگی به پرونده شان به جزیره پاپوآ گینه جدید انتقال یابند و چنانچه با تقاضا پناهندگی آنان موافقت نشود، اجازه نخواهند داشت در استرالیا اسکان یابند. این موضوع سبب شده که سعید احساس نومیدی شدیدی کند. وی در مکالمه تلفنی به فریبا صحرایی از بخش فارسی بی بی سی چنین گفت:
«من برای این که در انتخاب ایمان و مذهبم آزاد باشم از ایران فرار کردم. من اگر از مقررات جدید اطلاع داشتم هرگز استرالیا را انتخاب نمیکردم. سفر دریایی سه روزه من از اندونزی به جزیره کریسمس وحشتناک بود. من مرگ را در مقابل چشمانم دیدم.»
«همه ما برای این که به اینجا برسیم جان خود را به خطر انداخته بودیم. ولی حالا به ما میگویند به ما مربوط نیست که چطور اینجا وارد شدید؛ چه بخواهید چه نخواهید مجبورید به پاپوآگینه جدید بروید.»
«من واقعا احساس افسردگی میکنم. من تنها فرزند خانوادهام بودم و ما هیچ مشکل مالی در ایران نداشتیم. اگر من را به پاپوآ گینه جدید بفرستند در آنجا خودکشی میکنم. اگر والدینم این مصاحبه را گوش میکنند، شاید آخرین باری باشد که صدای مرا میشنوند. وقتی قدم به خاک پاپوآ گینه جدید گذاشتم دیگر هرگز صدای من را نخواهند شنید.»
شمار زیادی از ایرانیان در گرجستان، از جمهوریهای شوروی سابق زندگی میکنند.
بعضی از آنها میگویند که شرایط بد اقتصادی ناشی از تحریم های غرب آنها را مجبور کرده تا ایران را ترک کنند، این در حالی است که گروهی دیگر شکنجه و آزار مقامات ایرانی را عامل خروج از کشور عنوان کردهاند.
هفته نامه آریانا در گرجستان به زبان فارسی منتشر می شود. این هفته نامه به دلیل افزایش شمار ایرانیان در آن کشور منتشر میشود. از زمان انتشار این هفته نامه در ۴ ماه پیش، تیراژ آن چهار برابر شده است.
این هفته نامه در تلاش است با ارائه اطلاعاتی درباره فرهنگ و سنتهای محلی گرجستان، به ایرانیانی که به قصد زندگی به آن کشور میروند، کمک کند.
*نادر وهابی، مدرس و محقق در مدرسه علوم انسانی پاریس و دانشگاه لییژاست.
طرح مسئله
در یک برهه نسبتا کوتاه زمانی پس از قدرت گرفتن روحانیان در سال ۱۹۷۹ در ایران، آهنگ مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور به گونه استثنایی شتاب گرفت. پس از بهار انقلاب ۱۹۷۹ و همچنین ورود آن به فاز ترور در ژوئن سال ۱۹۸۱، هزاران ایرانی از کشور های گوناگون مطابق جدول زیر تقاضای پناهندگی کردند. این پدیده در بسیاری از کشورهای اروپایی، امریکا و به ویژه کشورهای مجاور ایران همچون ترکیه، پاکستان و امارات متحده عربی نیز مشهود بود که عموما از نظر جغرافیایی نخستین محل گذر مهاجران ایرانی هستند.
با توجه به این افزایش شتابان جمعیت، که وجود، هویت و حتی مفهوم کلی « مهاجرت» ایرانیان به خارج را به چالش می طلبد، می توان این پرسش را مطرح کرد: مهاجرت ایرانیان چگونه شکل گرفته و چگونه از نظر کمی از زمان وقوع انقلاب اسلامی افزایش یافته است؟ همچنین می توان پرسید عواملی که در فرایند نهادی شدن مهاجرت ایرانیان نقش داشته اند کدامند؟
از منظر تحلیل کلان و ساختاری که نه بر فرد، بلکه بر زمینه های سیاسی، اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و عوامل منطقه ای و بین المللی تاکید دارد، مهاجرت ایرانیان حاصل دگرگونی چهار عامل عمده از جنگ جهانی دوم به این سو است که در ادامه مقاله به آن می پردازیم.
تعداد چشمگیری از پناهجویانی که به درخواست اقامت آنها پاسخ منفی داده شده است، توسط پلیس برای اخراج ازکشور به بازداشتگاه های کمپ های مختلف پناهندگی منتقل شده اند. به گفته ی پلیس مشکل آنها بیشتر با اخراج پناهجویانی ست که ازکشورهائی چون ایران، افغانستان و عراق به سوئد پناهنده شده و حاضر به همکاری با پلیس برای گرفتن اجازه ی ورود به کشورخود از سفارت این کشورها درسوئد نیستند. یکی ازاین پناهجویان محمد میرزائی ست که حدود نه ماه است که دربازداشتگاه های مختلف به سر برده است. او پس از این که توسط پلیس به ایران برده شد و به دلیل پذیرفته نشدن، مجددا به سوئد بازگردانده شد، باردیگربه بازداشتگاه کمپ فلن منتقل شد. درفرودگاه ایران از پذیرش محمد میرزائی به این دلیل که اجازه ی ورد به کشور از سوی سفارت جمهوری اسلامی در سوئد را نداشت خودداری شد. توضیحات بیشتر را می توانید از زبان خود او بشنوید.
برای دیدار با پناهجویان ایرانی و افغان به شهر آدانا در جنوب ترکیه رفتم. اکثر پناهجویان ساکن این شهر پس از زلزله وان به این شهر منتقل شدند. سازمان ملل میگوید که بیش از سه هزار پناهجوی ایرانی و دو هزار و پانصد افغان در ترکیه هستند.
در یکی از محلات آدانا به مدرسه پناهندگان رفتم. کلاسی کوچک که اکثر دانش آموزان در آن جوانان بین ۱۵ تا سی ساله بودند، معلم، ترکی تدریس میکرد.
معلم کلاس فریاد عبداللهزاده، در ایران معلم بود اما او میگوید پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ اخراج شد و از ترس دستگیری به ترکیه گریخت و خود را به سازمان ملل معرفی کرد. فریاد مدت دو سال و نیم است که در ترکیه به سر میبرد. او از طرف سازمان ملل به عنوان پناهنده شناخته شده، اما دو سال است برای فرستاده شدن پرونده اش به کشوری غربی و فراهم شدن زمینه مهاجرتش انتظار می کشد. فریاد میگوید که کشورهای غربی دیگر همچون گذشته پناهجویان را قبول نمیکنند.
در کلاس زیان ترکی حدود پانزده پناهجو حضور داشتند، از آنان پرسیدم کسانی که قبولی سازمان ملل را ندارند دستشان را بالا ببرند، به غیر از سه نفر بقیه دستهایشان را بالا بردند.
در سه دهه گذشته بسیاری از دگراندیشان و فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ایران مجبور به ترک وطن شدهاند. گروه بزرگی از این پناهجویان با امید رفتن به یکی از کشورهای غربی به ترکیه میآیند. تعداد پناهجویان در ترکیه رابطه مستقیمی با تحولات سیاسی و اقتصادی ایران دارد. پس از انتخابات ریاست جمهوری و موج دستگیری مخالفان بسیاری از آنان به خصوص جوانان مجبور به فرار به ترکیه شدند و از نمایندگی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد UNHCR تقاضای پناهندگی کردند. اخیرا نیز با شدت گرفتن تحریمها علیه ایران و پایین آمدن ارزش ریال ایران در مقابل دلار و بدتر شدن وضعیت اقتصادی، تعداد پناهجواین ایرانی در ترکیه افزایش داشته است.
شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.